قاضی دادگستر

« هنر عدالت آن نیست که همۀ گناهکاران به مجازات برسند، بلکه درآن است،که هیچ بیگناهی مجارات نشود »

قاضی دادگستر

« هنر عدالت آن نیست که همۀ گناهکاران به مجازات برسند، بلکه درآن است،که هیچ بیگناهی مجارات نشود »

بیوگرافی میرزا محمدتقی خان امیرکبیر به بهانه سالگرد قتل وی

 

جزای این همه خدمت نباید چنین باشد

بیستم دیماه سالگرد بزرگداشت شخصیتی است که نزدیک به 160 سال قبل زمامدار کشور ایران بوده و دوره کوتاه حکومت او را دوران طلائی نامیده اند.

میرزا محمدتقی خان امیرکبیر فرزند کربلائی محمد قربان اهل ده هزاوه فراهان شخصیتی که علیرغم تلاش دشمنان و پرده پوشی بدخواهان ،تاریخ دوران کوتاه زمامداریش را به نیکی یاد می کند انسان وقتی تاریخ سه سال و اندی را که امیرنظام مصدر امور مملکت ایران بوده مطالعه می کند روحش شاد و قلبش از خوشحالی در درون سینه می طپد .

از جمله در باره وی گفته اند:

امیرکبیر در ظرف چند سال کار چندین قرن را انجام داد...

و با نیروی نبوغ خود ،  دوران تازه ای در تاریخ کشورش پیش آورد اگر آن اندازه مهلت می یافت که نیات خویش را انجام دهد در ردیف کسانی قرار می گرفت که به عقیده مردم از جانب خداوند برای ایفاء مأموریت خاصی خلق شده اند.

قتل ناجوانمردانه امیر کبیر لطمه ای بر پیکر عظمت و ترقی ملت ایران وارد ساخت. ارواح فعال و جسور را مأیوس کرده مردان وطن پرست ولایق و کارآمد را متوحش ساخت،بازار تملق و چاپلوسی را رواج داد،او می خواست یک ایران آباد و آزاد و قوی و مترقی بوجود آورد که محور عظمت و سیاست خاورمیانه باشد. نقل است که قائم مقام زمانی که امیر را به برادار زاده خود سپرد او را این گونه توصیف کرد:

الحق یکاد زیتها بضیء درباره قوه مدرکه اش صادق است فالله خیر حافظا و هوارحم الراحمین  این پسر ترقیات بسیار دارد و قوانین بزرگ به روزگار می گذارد باش تا صبح دولتش بدمد.

در خصوص هوش و ادب و شخصیت روحی او قائم مقام می نویسد:

گوی سبقت از همزه استفهام می رباید پای تفوق، بر فرق لام ابتداء می گذارد فرقدین را شسع نعلین خود نمی شمارد سخن در اوج فلک الا فلاک دارد.اینها از جمله عباراتی در خصوص منش و شخصیت این مرد بزرگ بود که تاریخ ثبت کرده است قضاوت مردم و تاریخ نکته ای است که در فرمان قیم امیرالمؤمنین به مالک اشتر نخعی نیز به آن توجه داده شده انما یستدل علی الصالحین بما یجری الله لهم علی السن عباده  افراد صالح و پاک و زمامداران لایق و شایسته را باید از آنچه  زبان و افکار دیگران درباره آنها قضاوت می کند شناخت. این مطلب قابل تذکر است که بنا نداریم که امیر را یک مسلمان معصوم و خالی از اشتباه و مبری از تقصیر بدانیم در این نوشتار به پاس بزرگداشت او در مقام یاد بود اقدامات پر افتخار و عبرت انگیز وی هستیم که جلب نظر می کند، از آن جمله:

 

1-تحصیل حقوق دولت بر اساس عدالت

جلوگیری از حیف و میل بودجه از جمله اقدامات حکومتی او بود. او متخصصین امور مالی را مأموریت داد تا برنامه مالیات و عوارض را بر اساس عدالت و به تناسب در آمد تنظیم کنند. دستمزدهای گزافی را که بدون رعایت تناسب بودجه کشور و ارزش خدمت و کار اشخاص در سابق برای افراد تعیین شده بود به طورکلی حذف و یا کاهش داد به عنوان نمونه حقوق شخص اول حکومت را که تا قبل از صدارت امیر نظام، شصت هزار تومان بود به ده هزار تومان تقلیل داد.

 

2- واگذاری کار بدست افراد لایق

وجود تعهد و تخصص با هم در سپردن امور به افراد خصوصا برنامه ریزان و مدیران که امروز نیز بر آن اصرار می  شود. از جمله تأکیدات او بوده و اثر بخشی این گونه اقدام را در گفتگوی وی با معاونش می توان دریافت نقل است روزی امیرکبیر و معاونش کنار دیوار حیات منزل معروف به کریم خانی از صبح تا نزدیک ظهر نشسته بودند و از هر دری سخن می گفتند کم کم آفتاب به آنها رسید امیر در حالی که می خواست از آنجا برخیزد از میرزا آقاخان پرسید مگر من صدر اعظم نیستم ؟ میرزا جواب می دهد بلی هستید، سوال بعدی، مگر مردم ایران حاجتی ندارند؟ چرا، مگر دربانان در خانه ، مانع ورود مردم و  آوردن عریضه ها می شوند!؟ خیر،پس چرا در این مدت کسی به ما مراجعه نکرد با تعجب ، چه عرض کنم !خود امیر پاسخ می دهد تعجبی ندارد من هر کار را بدست فرد لایق و کاردان داده ام دیگر کاری بدون مسؤول نیست که به من مراجعه کنند .

 

3- برداشتن الفاظ و عبارات نفرت انگیز ازمکاتبات

گرنت واتسن منشی سفارت انگلیس در تهران می نویسد امیر کبیر عبارات و الفاظ بی معنی و نفرت انگیز را که فقط شایسته بندگان است از میان برداشت و ضمن بخشنامه ای دستور دادکه در نامه های رسمی بیش از یک عنوان آن هم لفظ جناب برای اشخاص نوشته نشود و این کار را از خودش شروع کرد این عمل با اینکه در آن زمان کثرت القاب و عناوین مظهر شخصیت و عظمت بوده در نوع خود متهورانه محسوب می شد از آن به بعد از الفاظ قدر قدرت ، کیوان حشمت ،مملکت دار مملکت گیر ، قهرمان الماء و الطین ،ظلل الله الممدود فی الارضین و ... خبری نبود.

 

4- فروتنی و اندیشیدن به حقیقت کار

امیر نظام اهل تظاهر و ریا آن هم به دروغ نبود و تبلیغات دور از  واقعیت براه نمی انداخت بیشتر به آنچه واقع بود توجه داشت، حتی کارهای انجام شده را بنام خود تمام نمی کرد. شاهد این مدعا روزنامه ی وقایع اتفاقیه که مؤسس آن خود امیر کبیر است در تمام دوران زمامداری او فقط چهار مرتبه اسم او را نوشته، آن هم در مواردی که موضوع خبر شخص امیر بوده و به ناچار می بایست از وی نام برده شود.

 

5- تشخیص ضرورت داشتن اطلاعات حقوقی برای تصدی امر قضاء

امیر کبیر ابتدا می خواست قضاوت را شخصا مباشر باشد و ابتدا هم در چند دعوی مداخله و رسیدگی کرد ولی در یک محاکمه ملکی پس از صدور حکم و اجرا و بعد از تأمل و تعمق در ماوقع، یقین حاصل نمود که در حکم اشتباه کرده و در مدارک ارائه شده کما هو حقه دقت نکرده است پس از استحضار اعتراف به اشتباه در حکم نموده و به صاحب حق می گوید من خود را زیر بار چنین ظلم و ستمی نمی گذارم که کیفر این مسؤولیت فوق توانایی من است . این واقعه وی را متوجه کرد که باید قضاوت را به اهلش بسپارد.

 

6-توجه به پرهیز از تبعیض در رسیدگیها و بعد و قرب اشخاص

امیر عقیده داشت سیستم قضایی اسلام و آئین دادرسی آن بهترین و کاملترین سیستم قضایی است و اگر در محاکمات رعایت شود اعتماد عمومی را به همراه خواهد داشت و قضات را از تبعیض در رسیدگیها و توجه به قرب و بعدهای اشخاص به مقامات و متنفذین را بشدت پرهیز می داد و چنانچه مطلع می شد که مقام قضاوت از این اصول تخطی کرده بلادرنگ پس از احراز قاضی گوش به فرمان را تحمل نمی کرد. این خود سرمایه بزرگی برای قضات فقیهی بود که از خط عدل و انصاف با توصیه احدی خارج نشوند اجازه دهید دلیل این استنتاج تاریخ را با نقل واقعه ی قضایی که دعوی علیه یکی از خدام مخصوص و مقرب امیرکبیر طرح شده بود یادآور شویم.

اوائل کار امیر نظام غالب خصومات را به مرحوم شیخ عبدالرحیم بروجردی واگذار می کرد و اطمینان عجیب و احترام کاملی برای او و قضاوتهایش قایل بود به گونه ای که هنگام ورود او چند قدم او را استقبال و عندالخروج چند قدم مشایعت می کرد این نحوه برخورد رغبت قابل توجهی در طلاب و محصلین علوم دینیه به تحصیل علم و زهد باعث شده بود، صاحب نوادرالامیر واقعه را این گونه نقل می کند: شخصی بر یکی از خدام مخصوص و مقرب امیر نظام، مدعی مالی و طلبی بوده و به امیر نظام تظلم نمود یک نفر مأمور فرمود که خادم و مدعی او را به محضر شیخ عبدالرحیم برده و محاکمه نمایند شیخ هم شروع به رسیدگی به اسناد طرفین نموده و به لوازم محاکمه از اقامه شهود و احلاف و امثالها قیام فرمود تا محاکمه تمام شد و موقع صدور حکم  برسید .چند روزی جناب شیخ در اعطاء حکم تعلل نمود و به معاذیر مختلفه تشبت می گردید تا اینکه عارض ناچار شد به امیر نظام شکایت کرد که شیخ در دادن حکم مماکسه کرده و به طفره می گذراند . امیر نظام عبدالله خان نامی را که به وی اعتماد تمام داشت و هر پیغامی را سنجیده می رسانید و جواب را فهمیده محفوظ می داشت، بخواست و نزد شیخ فرستاد که سبب تأخیر حکم را جویا شود و تأکید در انجام عمل متداعیین نماید در مراجعت جواب را در مجلس امیر نظام چنین عرض کرد که فرمود آنچه محقق شده این است که ملازم امیر محکوم است و حقانیت مدعی او معلوم، در این صورت لازم است شرح قضیه را حضورا عرض نمایم و آنچه بفرمایند چنان کنم.

امیر نظام از سخن وی به غایت بر آشفت و بانگ بر زده گفت وای بر تو، این چه تهمتی است که نسبت به شخص عالمی می دهی حیا نمی کنی او هرگز حکم خدا را بر رأی من موقوف نداشته است و سیاست این افترا که بر آن جناب بسته ای این است که تو را تیر باران کنم و حکم به حبس او داد لکن طولی نکشید که جناب شیخ به مجلس امیر نظام وارد شد و احتراماتی که لازم بود به عمل آمد. آنگاه شیخ سر پیش برد و محرمانه اظهار داشت که در محاکمه فلان و فلان آنچه محقق شده و به ثبوت پیوسته است که خادم سرکار محکوم علیه است اکنون چه قسم می فرمایند عمل را فیصله دهم؟ حالت امیرنظام از این سخن تغییر کرد و آثار شگفتی و امارات آشفتگی در ناحیه او هویدا شد و توجه خود را بالمره از شیخ موقوف داشت وابدا با وی متکلم نشد و شیخ از این ترتیب سرافکنده و خمول مانده ناچار با دلی تنگ آهنگ منزل نمود و از مجلس بیرون رفت و ملازم خانه خویش گردید و از بی اعتنایی امیر و سلب توجه او بدرجه ای خامل الذکر و بیچاره شد که نتوانست با آن حال در تهران بماند و راه وطن خویش پیش گرفت .

 

7-مدافعات عاقلانه با حفظ عزت نفس

پرهیز از سیاسی کاری که برخی تخلص به این وصف را هنر برای مدیریت می دانند و صداقت و شفافیت را مزاهم بقاء  و دوام خود تلقی می کنند.مدافعات عاقلانه با حفظ عزت نفس به گونه ای که در آخرین ملاقات خود با شاه به مقتضای طبع بلند و فکر مستقل خود و بر خلاف رویه افراد جاه طلب و بی شخصیت عجز و التماس به خرج نداد و ضمن تشریح خدمات، کلام حضوری را با این کلام که جزای این همه خدمت نباید چنین باشد به پایان برد.

علی رغم اینکه واقعیات فوق الاشعار در خاطره ناصرالدین شاه مرتب جولان می کرد و بی اختیار او را تحت تأثیر قرار می دارد، اما سخن چینیها و حسادت ها و سعایت ها ، بالاخره ،بر فکر متزلزل و متحیر شاه غالب شد و قلم لرزان او را به حرکت درآورد که :چون صدرات عظمی و وزارت کبری زحمت زیاد دارد و تحمل این مشقت بر شما دشوار است شما را از آن کار معاف کردیم ...

 

برگرفته از: ماهنامه قضاوت

نظرات 2 + ارسال نظر
علی جعفری جمعه 21 دی 1386 ساعت 14:31

آها عوض شده

علی جعفری جمعه 21 دی 1386 ساعت 14:29 http://kouhdasht.parsiblog.com

سلام دادگستر جون حالت چطوره؟ شما خودت استادی ولی وبلاگت یه کم شلوغ شده قلمتو عوض کنی بهتر نیست؟

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد