قاضی دادگستر

« هنر عدالت آن نیست که همۀ گناهکاران به مجازات برسند، بلکه درآن است،که هیچ بیگناهی مجارات نشود »

قاضی دادگستر

« هنر عدالت آن نیست که همۀ گناهکاران به مجازات برسند، بلکه درآن است،که هیچ بیگناهی مجارات نشود »

شأن بازنشسته و نزول شأن او

به نام حضرت دوست که ناجسته اش یابیم و نادیده دوستش داریم

علیرضا مرادی-بازپرس دادسرای عمومی و انقلاب تهران

امروز صبح اولین پرونده مورد رسیدگی شعبه، مربوط به شکایت های متعدد و متقابل دو خانم از یکدیگر بود. بعد از تفهیم اتهام به یکی از آنان و صدور قرار تأمین از نوع کفالت برای وی، نامبرده خانمی که کارمند بازنشسته یکی از بانک های کشور بود، را به عنوان کفیل معرفی نمود. شخص کفیل که خانم بسیار محترمی بود، مدارک بازنشتگی مربوطه شامل ...

حکم بازنشستگی، کارت ملی، فیش حقوقی و  تقاضای خود، اعلام آمادگی نمود. محتوی حکم بازنشستگی وی چنین بود:


«سرکار خانم زهره..

به موجب این حکم از تاریخ 13/6/78 به افتخار بازنشستگی نائل می شوید. امید است پس از سالها تلاش مستمر، در دوران بازنشستگی ایام خوش و قرین توفیق داشته باشید.

بانک..»


با دیدن این حکم، خاطرات متعددی برق آسا از ذهنم عبور کرد. از جمله این که:

• در زمانی که در دادسرای ناحیه 4 تهران خدمت می کردم، احدی از همکاران قضایی ما پس ا سال ها قضاوت بازشسته شد. اما تجلیلی از وی به عمل نیامد. سرپرست وقت ناحیه، در یکی از نشست های هفتگی -که در آن زمان دوشنبه صبح ها برگزار می شد- در نقد عدم تجلیل قوه از پرسنل بازشسته سخنانی عنوان کرد که از بیان آن به جهت عدم ارتباط موضوعی با مطلب حاضر خودداری می شود.


• در چند سال قبل در یکی از اماکن توریستی تهران با تبعه نیوزیلندی مواجهه شدم و گپی خودمانی با هم داشتم. از جمله این که هرینه سفر را از کجا تهیه می کنید؟ نامبرده در پاسخ بیان داشت شرکتی که در آن خدمت می کردم، پس از بازنشستگی هزینه چند سفر خارجی را به عنوان جبران بخشی از زحمات چندین ساله ما در شرکت علاوه بر پرداخت حقوق مربوطه هدیه داد تا هم موجب رضایت مندی ما شود و هم مایه دلگرمی کارکنان فعلی که در آینده آنان نیز از این خدمات بهره مند خواهند شد.


• به کرات هم خود شاهد بوده و  هم از دیگران شنیده ام که بازنشستگی اکثریت کارمندان آغاز مشکلات تأمین کسری بودجه زندگی و اشتغال به مشاغلی چون رانندگی و کارگری و ...است.

پس کجای بازنشستگی افتخار است؟ آیا افتخار است یا اشتغال؟؟؟!!!


لذا از خانم کفیل دو پرسش زیر را پرسیدم:

1) آیا به نظر شما بازنشستگی افتخار است؟

2) اگر افتخار است از منظر کارمند بازنشتسه است یا اداره متبوع وی؟


خانم با نگاه بسیار پر معنی به من و با کشیدن آه جانسوز بیان کرد، چرا این سئوالات را پرسیدید، آیا می خواهید بازنشسته شوید؟

در پاسخ آنچه به شرح فوق به ذهنم رسیده بود را بیان کردم. سپس خام مزبور در پاسخ عنوان نمودند:


به عنوان قاعده کلی در پاسخ سئوال اول شما باید بگویم که بستگی به کارمند دارد.اگر خدمات صادقانه داشته باشید پاسخ مثبت است والا خیر. من خودم، هم راضی هستم و هم نیستم.راضی ام که عمری صادقانه کار کردم و به نحوی که وقتی از آخرین شعبه محل خدمت خود در نبرد تهران عبور می کنم، تمام ساکنین آنجا که عمدتا بازاری هستند، به من چنان احترام می گذارند که خودم شرمنده می شوم، لذا بازنشستگی افتخار است. راضی نیستم چون در سال بدی بازنشیته شدم که اولاً در آن سال به ازای هر سال خدمت تنها 15 روز حقوق و مزایا به ما دادند و هه یک ماه و همچنین این که در آن زمان مانند امروز مقررات بازنشستگی بدرستی اعمال نمی شد، خود را زیان دیده می دانم و ناراضی ام.


اما در پاسخ پرسش دوم شما، از نظر اداره متبوع، پاسخ منفی است، گرچه در احکام بازنشستگی اعلام خرسندی می کند، زیرا افرادی که جایگزین نسل گذشته می شوند، کارایی بازنشستگان را ندارند. یعنی همان مثل معروف که «دود از کنده بلند می شود». مثلاً ماها در طول روز محاسبات را با ذهن انجام می دادیم، اشتباهی نداشتیم، با ارباب رجوع هم با تکریم برخورد داشتیم و.....ولی نسل امروزی با رایانه کار می کند؛ هم پر اشتباه است و هم پرخاشگر و عصبی و...خودم حاضرم با از نظر امور بانکی فوق لیسانس امروزی رقابت کنم.


پسرم نصیحتی به تمام کارمندان و از جمله شما دارم: یادتان باشد که شما نیز روزی از آن سوی میز به این طرف می آید، پس با مردم مدارا کنید تا در مواجهه با آنان مانند من سربلند باشید و مفتخر نه نادم و...


بیائید قدر بازنشستگان مان را به پاس سال ها خدمت، ارج نهیم و رافع مشکلات آنان باشیم نه رادع آنان.

مورخ 10/4/1391

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد